jarدیکشنری انگلیسی به فارسیشیشه، تکان، لرزه، بلونی، کوزه دهن گشاد، سبو، خم، شیشه دهن گشاد، جنبش، دعوا و نزاع، لرزیدن صدای ناهنجار، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن، مرتعش شدن، تصادف