معنی تشریح کردن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

تشریح کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dissect, limn

جست‌وجوی مشابه

تشریح کردن (پزشکی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

anatomize

تصریح کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

affirm, condition, declare, provide, specify

تصریح کردن (موکدا)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

asseverate, assert

تصریح کردن قرارداد

دیکشنری فارسی به انگلیسی

stipulate

تفریح کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

recreate, sport

جست‌وجوی متن

dissected

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جدا شده، تشریح کردن، کالبدشکافی کردن

vivisect

دیکشنری انگلیسی به فارسی

vivisect، موجود زنده را تشریح کردن

dissects

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تجزیه می شود، تشریح کردن، کالبدشکافی کردن

vivisected

دیکشنری انگلیسی به فارسی

vivisected، موجود زنده را تشریح کردن

vivisects

دیکشنری انگلیسی به فارسی

vivisects، موجود زنده را تشریح کردن