36 مدخل
expedite, facilitate, favor, help, pander
allot, split
apportion
facilitation, simplification
allotment, division
multiplex
تسهیل کردن، کمک کردن، اسان کردن
تسهیل کننده، تسهیل کردن، کمک کردن، اسان کردن
تسهیل شده، تسهیل کردن، کمک کردن، اسان کردن
تسهیل می کند، تسهیل کردن، کمک کردن، اسان کردن
ساده کردن، سبک کردن، اسان تر کردن، مختصر کردن، تسهیل کردن