175 مدخل
ancillary, citizen, dependency, dependent, subject, subordinate
function
inferior
impetuous
subordinate
تابع مثلثاتی
تابعی
تبعید می کند، طرد کردن، دور کردن، اخراج بلد کردن، تبعید کردن
تبعید، اخراج، نفی بلد، حمل، جلای وطن
تبعیت، چسبندگی، طرفداری، پیوستگی، چسبیدن، الصاق، هوا خواهی، دوسیدگی