تصور کردندیکشنری فارسی به انگلیسیconceive, envisage, envision, expect, fancy, figure, imagine, picture, presume, think, ween
terrorizingدیکشنری انگلیسی به فارسیترور کردن، ترساندن، ارعابگری کردن، با تهدید و ارعاب کاری انجام دادن، با تهدید و ارعاب حکومت کردن
terrorisingدیکشنری انگلیسی به فارسیترور کردن، ترساندن، ارعابگری کردن، با تهدید و ارعاب کاری انجام دادن، با تهدید و ارعاب حکومت کردن
terrorizedدیکشنری انگلیسی به فارسیترور شد، ترساندن، ترور کردن، ارعابگری کردن، با تهدید و ارعاب کاری انجام دادن، با تهدید و ارعاب حکومت کردن
terrorisedدیکشنری انگلیسی به فارسیترور شد، ترساندن، ترور کردن، ارعابگری کردن، با تهدید و ارعاب کاری انجام دادن، با تهدید و ارعاب حکومت کردن
terrorizesدیکشنری انگلیسی به فارسیترور می کند، ترساندن، ترور کردن، ارعابگری کردن، با تهدید و ارعاب کاری انجام دادن، با تهدید و ارعاب حکومت کردن