fresherدیکشنری انگلیسی به فارسیتازه تر، تازه، شیرین، تر و تازه، تازه نفس، سبز، سرد، زنده، خنک، باطراوت، با نشاط، خرم، جسور، پر رو، اماده، با روح
freshestدیکشنری انگلیسی به فارسیتازه ترین، تازه، شیرین، تر و تازه، تازه نفس، سبز، سرد، زنده، خنک، باطراوت، با نشاط، خرم، جسور، پر رو، اماده، با روح
freshدیکشنری انگلیسی به فارسیتازه، بتارزگی، تازه کردن، خنک کردن، خنک ساختن، شیرین، تر و تازه، تازه نفس، سبز، سرد، زنده، خنک، باطراوت، با نشاط، خرم، جسور، پر رو، اماده، با روح