معنی تذلل | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

تعلل

دیکشنری فارسی به انگلیسی

delay, procrastination

تعلل کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fence, procrastinate, prorogue, pussyfoot

تعلل کردن در عزیمت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

linger

تعلل کننده

دیکشنری فارسی به انگلیسی

lingerer

تعلل ناپذیر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

peremptory

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

jaggaries

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جگگاری ها

jogged

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیاده روی، تنه زدن به، هل دادن، اهسته دویدن

juggles

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیروز شدن، حقه بازی، شعبده، تردستی، چشم بندی، شیادی

jiggles

دیکشنری انگلیسی به فارسی

jiggles، جنبش، تکان اهسته، اهسته تکان دادن

jiggled

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شلاق زدن، اهسته تکان دادن

جست‌وجوی متن

tinglers

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تیللرز

toelike

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تللیک

tilly

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تیللی

tingler

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تیللر

tillet

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تیللت