becomeدیکشنری انگلیسی به فارسیتبدیل شدن به، شدن، درخور بودن، برازیدن، امدن به، مناسب بودن، زیبنده بودن، تحویل یافتن
surrenderدیکشنری انگلیسی به فارسیتسلیم شدن، تسلیم، واگذاری، سرسپردگی، صرفنظر، سپردن، رها کردن، واگذار کردن، تحویل دادن
becameدیکشنری انگلیسی به فارسیتبدیل شد، شدن، درخور بودن، برازیدن، امدن به، مناسب بودن، زیبنده بودن، تحویل یافتن