598 مدخل
separatist
separatism
decomposition, dismemberment, partition, resolution
urinalysis
resolvable
decompose
جدایی طلبی، تجزیه طلبی، تفکیک، جدا گرایی، جدا سازی، کناره گیری
جدایی، تجزیه طلب، طالب جدایی، وابسته به تفکیک و تبعیض
جدایی، تجزیه طلب، جدا سازنده، فاضل، حاکی از جدایی
جدایی ناپذیر، تجزیه طلب، جدارو
جدایی، تجزیه طلبی، انفصال، انتزاع، جدا روی، انشعاب حزبی