معنی تجزیة میدان موج | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

تجزیه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

decomposition, dismemberment, partition, resolution

تجزیه ادرار

دیکشنری فارسی به انگلیسی

urinalysis

تجزیه پذیر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

resolvable

تجزیه شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

decompose

تجزیه طلب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

separatist

جست‌وجوی متن

decompositions

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تجزیه

parsings

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تجزیه

decomposure

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تجزیه

decomposite

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تجزیه

parsing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تجزیه