1419 مدخل
impediment, stammer, stutter
falter, halt, stammer
haltingly
flounder
thorough
جی
جایی alai
تکه های یک نفر را بگیر
تکه تکه کردن
تکه تکه کردن، نیم ذرع، حدود، مقدار، مقدار قلیل، اندک
تکه تکه کردن، تقلیل دادن، امساک کردن، خست کردن، مضایقه کردن
تکه تکه