researchesدیکشنری انگلیسی به فارسیتحقیقات، پژوهش، تحقیق، کاوش، تفحص، تتبع، تجسس، جستجو، پژوهش کردن، پژوهیدن
scholarدیکشنری انگلیسی به فارسیمحقق، پژوهشگر، دانشمند، دانش پژوه، دانشور، ادیب، عضو فرهنگستان، اهل تتبع، شاگرد ممتاز، خردمند