معنی تبل | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی هم‌آوا

طبل

دیکشنری فارسی به انگلیسی

drum

جست‌وجوی مشابه

تبلور

دیکشنری فارسی به انگلیسی

crystallization

تبلیغ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

advertisement, canvass, plug, promotion, propaganda, publicity

تبلیغ اغراق آمیز

دیکشنری فارسی به انگلیسی

puff

تبلیغ اغراق آمیز کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

puff

تبلیغ انتخاباتی کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

canvass

جست‌وجوی متن

plateholder

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تبلت

propagative

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تبلیغاتی

adverting

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تبلیغ کردن، توجه کردن، عطف کردن

propagandists

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تبلیغ کنندگان، مبلغ، مروج

propagines

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تبلیغ می کند