waverدیکشنری انگلیسی به فارسیتکان دادن، تبصره قانون، فتور پیدا کردن، متزلزل شدن، دو دل بودن، تردید پیدا کردن، نوسان کردن
waversدیکشنری انگلیسی به فارسیموج می زند، تبصره قانون، فتور پیدا کردن، متزلزل شدن، دو دل بودن، تردید پیدا کردن، نوسان کردن
notesدیکشنری انگلیسی به فارسییادداشت، تبصره، نت، یادداشت ها، نوت موسیقی، کلید پیانو، اهنگ صدا، یادداشت کردن، توجه کردن، ذکر کردن، تذکاریه یادداشت کردن، ثبت کردن، بخاطر سپردن، ملاحظه کردن، ن