38 مدخل
corrupt, lost, undone
kaput, washed-up
shot
undoing
wreck
اسپویلرها، تباه کننده، سر خر، محل عیش دیگران، فاسد سازنده
خرابکار، تباه کننده، فاسد سازنده، خریدار غنائم جنگی، محل عیش دیگران
فاسد، تباه کننده، فساد امیز، مستعد تباهی
ضعف، تباه سازی، معیوب سازی، ابطال، تباهی، فساد
از بین بردن، تباه کردن، فاسد کردن