137 مدخل
corrupt, lost, undone
citizen, national, subject
kaput, washed-up
shot
undoing
wreck
eat, perish
تباهی
تباهی، محو شونده، نا پایدار
اسپویلرها، تباه کننده، سر خر، محل عیش دیگران، فاسد سازنده
خرابکار، تباه کننده، فاسد سازنده، خریدار غنائم جنگی، محل عیش دیگران