دو نقطه که روی مصوت دوم می گذارند تا نشان دهند که آن مصوت جداگانه تلفظ می شوددیکشنری فارسی به انگلیسیdieresis
runدیکشنری انگلیسی به فارسیاجرا کن، رانش، ترتیب، سلسله، تک، ردیف، محوطه، سفر و گردش، حدود، امتداد، رد پا، دویدن، راندن، اداره کردن، پیمودن، دایر بودن، پخش شدن، جاری شدن، دوام یافتن، ادامه