تاثیردیکشنری فارسی به انگلیسیatmospherics, bearing, effect, effectiveness, force, impact, impression, impressiveness, influence, Mark, sway
latenciesدیکشنری انگلیسی به فارسیتأخیرها، پوشیدگی، نهفتگی، رکود، پنهانی، ناپیدایی، دوره کمون، دوره عکس العمل، مرحله پنهانی