joyدیکشنری انگلیسی به فارسیشادی، لذت، خوشی، سرور، مسرت، خرسندی، فرح، طرب، حظ، شادی کردن، خوشحال کردن، لذت بردن از، خوشی کردن، خوشی دادن، مشعوف ساختن
ravageدیکشنری انگلیسی به فارسیخرابکاری، تاخت و تاز، یغما، ویرانی، تاخت و تاز کردن، ویران کردن، غارت کردن، بلا زده کردن