معنی بی مزه | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

بی مزه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bland, flat, flavorless, insipid, namby-pamby, pap, tame, tasteless, trite, vapid, washy

جست‌وجوی مشابه

بی مزه (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

naff

بی مزه (داستان و نمایش و غیره)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

colorless

بی مزه (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

cutesie, cutesy, wishy-washy

بی مزه شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pall

آدم بی مزه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

goose

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

falciform

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مبهم، داسی، داس مانند

falcial

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جسمی

falcinellus

دیکشنری انگلیسی به فارسی

falcinellus

fulciment

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تکمیل

falciparum

دیکشنری انگلیسی به فارسی

falciparum

جست‌وجوی متن

unqueenly

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بی مزه

massless

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بی مزه

immeubles

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بی مزه

tangless

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بی مزه

unembryonal

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بی مزه