بی شیله پیلهدیکشنری فارسی به انگلیسیaboveboard, blunt, candid, direct, explicit, forthright, foursquare, homespun, innocent, square, straightforward, open, simple, unaffected, unfeigned, downright
بیشینهدیکشنری فارسی به انگلیسیextreme, extremity, high-water mark, majority, maximal, maximum, utmost, outside, peak, top
maximumدیکشنری انگلیسی به فارسیبیشترین، بیشینه، حد اکثر، ماکسیمم، منتها درجه، بزرگترین و بالاترین رقم، منتهی درجه، بالاترین، بزرگترین، بیشین
maximaدیکشنری انگلیسی به فارسیحداکثر، بیشینه، حد اکثر، ماکسیمم، منتها درجه، بزرگترین و بالاترین رقم، منتهی درجه
maximumsدیکشنری انگلیسی به فارسیحداکثر، بیشینه، حد اکثر، ماکسیمم، منتها درجه، بزرگترین و بالاترین رقم، منتهی درجه