10367 مدخل
unrequited
wisecrack
unquestioning
void, without
a-, ex-, in-, less _, minus, non-, tight
free _
بی جواب
بی حوصلگی، سرکشی، تمرد، کله شقی، جواب رد، سر سختی
بی رحم، جابجا کردن، از اسب افتادن یا پیاده شدن، از جای خود تکان دادن
پاسخگو نیست، دندان شکن، بیجواب، جواب ناپذیر، قاطع، تکذیب ناپذیر
بیخواب