extemporizesدیکشنری انگلیسی به فارسیextemporizes، بالبداهه گفتن، فورا تهیه کردن، بیاندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizedدیکشنری انگلیسی به فارسیextemporized، بالبداهه گفتن، فورا تهیه کردن، بیاندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizingدیکشنری انگلیسی به فارسیextemporizing، بالبداهه گفتن، فورا تهیه کردن، بیاندیشه یا بی مطالعه درست کردن
worriesدیکشنری انگلیسی به فارسینگرانی ها، نگرانی، اضطراب، دلواپسی، بی آرامی، شورش، اندیشناکی، اندیشه، بی قراری، نگران شدن، نگران بودن، اذیت کردن، اندیشناک کردن یا بودن، بستوه اوردن
worryدیکشنری انگلیسی به فارسینگرانی، اضطراب، دلواپسی، بی آرامی، شورش، اندیشناکی، اندیشه، بی قراری، نگران شدن، نگران بودن، اذیت کردن، اندیشناک کردن یا بودن، بستوه اوردن