11 مدخل
blue, inanimate, languishing
good-humored, jovial, vital
vivace
languish
بینشانه
قیافه بی تفاوت، چهره رسمی و بی نشاط
بانشا
جشن گرفتن، بانشانهای نجابت خانوادگی اراستن، تعریف کردن
سفره، بانشانهای نجابت خانوادگی اراستن، تعریف کردن