tykeدیکشنری انگلیسی به فارسیخندیدن، بچه شیطان و موذی، ادم خام دست، سگ، طفل، کودک، ادم خام دست وبی تجربه
impsدیکشنری انگلیسی به فارسیimps، بچه شریر و شیطان، وصله، جنی، مرد جوان، قلمه زدن، پیوند زدن، افزودن، تکه دادن، مجهز کردن، ازار دادن، طولانی کردن