بددیکشنری فارسی به انگلیسیabominable, adverse, atrocious, awfully, bad, bum, beastly, cheap, black, damned, dys-, evil, crappy, crummy, execrable, fiendish, flagrant, gross, grossly, gru
scampsدیکشنری انگلیسی به فارسیاسکله ها، دزد سرگردنه، راهزن، ادم رذل، بچه بد ذات و شیطان، ور رفتن، عبور چیزی را لمس کردن