بودیکشنری فارسی به انگلیسیboo, bouquet, breath, odor, savor, savour, scent, smack, smell, snuff, trail, waft, whiff, wind
sniffedدیکشنری انگلیسی به فارسیsniffed، خر خر کردن، بو کشیدن، بینی گرفتن، فن فن کردن، موس موس کردن، استشمام کردن، خرناس کش، اب بینی را بالا کشیدن
sniffsدیکشنری انگلیسی به فارسیsniffs، خر خر، خر خر کردن، بو کشیدن، بینی گرفتن، فن فن کردن، موس موس کردن، استشمام کردن، خرناس کش، اب بینی را بالا کشیدن
highدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا، جای مرتفع، زیاد، عالی، بلند، مرتفع، گزاف، بلند پایه، رفیع، متعال، علوی، عالی مقام، با صدای بلند، خشن، رشید، وافرگران، علی، تند زیاد، با صدای زیر، بو گرفته