snufflingدیکشنری انگلیسی به فارسیخرد کردن، بو کشیدن، زهد فروشی کردن، نالیدن، تو دماغی حرف زدن، با صدای بلند نفس کشیدن، بازحمت از بینی نفس کشیدن
snuffledدیکشنری انگلیسی به فارسیخندید، بو کشیدن، زهد فروشی کردن، نالیدن، تو دماغی حرف زدن، با صدای بلند نفس کشیدن، بازحمت از بینی نفس کشیدن