معنی بوق سگ | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

بوق

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bugle, horn, megaphone, trumpet

بوق آزاد (تلفن)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dialing tone

بوق الکتریکی (نام تجاری)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

Klaxon

بوق انگلیسی (موسیقی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

English horn

بوق زدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

toot, tootle, honk

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

for love or money

دیکشنری انگلیسی به فارسی

برای عشق یا پول

far-flung

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دور افتاده، پراکنده، پرت و دور افتاده

fr

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fur hat

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کلاه خز

for the moment

دیکشنری انگلیسی به فارسی

برای یک لحظه

جست‌وجوی متن

bulldogs

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بولداگ ها، بول داگ، نوعی سگ بزرگ، برزمین افکندن

bulldog

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بولداگ، بول داگ، نوعی سگ بزرگ، برزمین افکندن

جست‌وجوی مشابه

بوق

دیکشنری فارسی به انگلیسی

بوق آزاد (تلفن)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

بوق الکتریکی (نام تجاری)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

بوق انگلیسی (موسیقی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

بوق زدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

for love or money

دیکشنری انگلیسی به فارسی

far-flung

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fr

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fur hat

دیکشنری انگلیسی به فارسی

for the moment

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جست‌وجوی متن

bulldogs

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bulldog

دیکشنری انگلیسی به فارسی

Bucuresti

دیکشنری انگلیسی به فارسی

beep

دیکشنری انگلیسی به فارسی

beeps

دیکشنری انگلیسی به فارسی