1635 مدخل
toot, tootle, honk
flash, glance, gleam, glint, glisten, glitter, shine, sparkle
lighten
twinkle
plug
deodorize
برای عشق یا پول
دور افتاده، پراکنده، پرت و دور افتاده
fr
کلاه خز
برای یک لحظه
هود، بوق زدن، داد زدن، جیغ کشیدن، هو کردن
تیراندازی، بوق زدن، داد زدن، جیغ کشیدن، هو کردن
شیپور، کرنا، بوق، شیپورچی، شیپور زدن
توت ها، خوش گذرانی، صدای تیز شیپور و بوق یا سوت، بطور منقطع شیپور زدن
تولید، خوش گذرانی، صدای تیز شیپور و بوق یا سوت، بطور منقطع شیپور زدن