معنی به گا رفتن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

گرفتگر (دست یا دم - قادر به گرفتن و نگه داشتن)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

prehensile

به بازی گرفتن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dally, flirt, play, tease, trifle

به بازی گرفتن (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

rag

به بیگاری گرفتن (ارتش)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

detail

به خدمت گرفتن دوباره ارتش (نظامی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

reactivate

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

hi-fi

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سلام في

F.I.S.C.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

F.I.S.C.، اموال ضبط شده، خزانه داری پادشاهی، خزانه کشور

جست‌وجوی متن

come to grips

دیکشنری انگلیسی به فارسی

به دست گرفتن

wring out

دیکشنری انگلیسی به فارسی

به زور گرفتن

get to grips

دیکشنری انگلیسی به فارسی

به دست گرفتن

takeover

دیکشنری انگلیسی به فارسی

به عهده گرفتن

take control

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کنترل را به دست گرفتن