lapseدیکشنری انگلیسی به فارسیسپری شدن، مرور، لغزش، گذشت زمان، خطا، انقضاء، زوال، استفاده از مرور زمان، انحراف موقت، ترک اولی، الحاد، خطا به خواندن، مشمول مرور زمان شدن، از مد افتادن
periodدیکشنری انگلیسی به فارسیدوره زمانی، دوره، مدت، زمان، عصر، مرحله، مدتی، پایان، نقطه، روزگار، نوبت، وقت، گاه، گردش، حد، موقع، فرجه، کمال، نتیجه غایی، منتها درجه، طمی، قاعده زنان، جمله کا