بهدیکشنری فارسی به انگلیسیa-, against, at, by, into, for, in , on, onto, over, through, to, toward, upon, with
boastدیکشنری انگلیسی به فارسیبه رخ کشیدن، لاف، مباهات، رجز خوانی، لاف زدن، بالیدن، خودستایی کردن، سخن اغراقامیز گفتن، رجز خواندن، قپی کردن