معنی بهزش | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

بازشدگی از هم

دیکشنری فارسی به انگلیسی

detachment

بازشدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

disengage

بازشکن صدا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

refraction

بازشکن کردن (نور یا صدا)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

refract

بازشکن گرما

دیکشنری فارسی به انگلیسی

refraction

جست‌وجوی غلط تایپی

FICA

دیکشنری انگلیسی به فارسی

FICA

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

ficary

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فیکاری

ficaria

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فیکاریا

ficaries

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ficaries

fricandeaus

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fricandeaus

fricassee

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fricassee، قرمه، راگوی گوشت پرنده

جست‌وجوی متن

reascendant

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بازشدن

resterilized

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بازشدنی

restain

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بازش کن

reshingle

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بازشونده

resummoned

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بازشماری شد