gainsدیکشنری انگلیسی به فارسیدستاوردها، افزایش، سود، منفعت، نفع، فایده، استفاده، حصول، بهره تقویت، صرفه، غرض، رسیدن، سود بردن، نائل شدن، بدست اوردن، پیدا کردن، نائل شدن به، فایده دیدن، فاید
gainدیکشنری انگلیسی به فارسیکسب کردن، افزایش، سود، منفعت، نفع، فایده، استفاده، حصول، بهره تقویت، صرفه، غرض، رسیدن، سود بردن، نائل شدن، بدست اوردن، پیدا کردن، نائل شدن به، فایده دیدن، فایده
efficiencyدیکشنری انگلیسی به فارسیبهره وری، بازده، کارایی، راندمان، تولید، کفایت، سودمندی، میزان لیاقت، پرکاری، فعالیت مفید، عرضه