boastدیکشنری انگلیسی به فارسیبه رخ کشیدن، لاف، مباهات، رجز خوانی، لاف زدن، بالیدن، خودستایی کردن، سخن اغراقامیز گفتن، رجز خواندن، قپی کردن
uproseدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا بردن، برخاستن، طغیان کردن، ببالا رفتن، بالا آمدن، از خواب برخاستن، سر و صدا و اشوب کردن