172 مدخل
fraternize
brother, sibling
blood brother
big brother
برادرانه، دوست بودن، برادری کردن، متفق ساختن، برادری دادن
برادران، رئيس صومعه
برادرزاده، سرتیپ، فرمانده تیپ
برادر ناتنی
برادر بزرگتر، قیم