بهتدیکشنری فارسی به انگلیسیamazement, astonishmeht, bewilderment, confusion, consternation, mystification, perplexity, stupefaction, stupor, trance
improveدیکشنری انگلیسی به فارسیبهتر کردن، اصلاح کردن، بهبودی دادن، پیشرفت کردن، بهبودی یافتن، اصلاحات کردن، تکمیل کردن
betterدیکشنری انگلیسی به فارسیبهتر، شرط بندی کننده، کسی که شرط می بندد، بهتر کردن، بهتر شدن، بهبودی یافتن، بطور بهتر، بیشتر، برتر، خوبتر، نیکوتر، چیز بهتر، افضل