dominantدیکشنری انگلیسی به فارسیغالب، مسلط، برتر، برجسته، حکمفرما، عمده، چیره، نافذ، نمایان، فائق، مشرف، مافوق
improveدیکشنری انگلیسی به فارسیبهتر کردن، اصلاح کردن، بهبودی دادن، پیشرفت کردن، بهبودی یافتن، اصلاحات کردن، تکمیل کردن