بهانهدیکشنری فارسی به انگلیسیcavil, excuse, extenuation, justification, plea, pretension, pretext, subterfuge
excuseدیکشنری انگلیسی به فارسیبهانه، عذر، پوزش، دستاویز، عنوان، معذور داشتن، معاف کردن، معذرت خواستن، تبرئه کردن