sponsorsدیکشنری انگلیسی به فارسیحامیان مالی، ضامن، حامی، بانی، کفیل، سازمان دهنده، التزام دهنده، ضمانت کردن، مسئولیت را قبولکردن، بانی چیزی شدن
expectancyدیکشنری انگلیسی به فارسیامید به زندگی، امید، انتظار، توقع، احتمال، پیش بینی، بارداری، حاملگی