96 مدخل
excision
abiding
build, establish, set, strike
constitute
erect
درصد موارد، محاسبه شده بقرار هر صدی
صد درصد، محاسبه شده بقرار هر صدی
در سال، بقرار هر سال، سالیانه، هر سالی
سرانه، بطور سرانه، نفری، بقرار هر نفری، هر انسان، هر نفری
درصد، در صد، فی صد، بقرار در صد