96 مدخل
stingily
فلش
frowstier، کپک زده، بوی ناگرفته، پوسیده، کهنه، چرک
مرورگر، شلخته، چرک، پلید، پوسیده، ترشیده، بد بو
مودبانه، بد بو، شلخته، چرک، پلید، پوسیده، ترشیده
فورست
frowstiest، کپک زده، بوی ناگرفته، پوسیده، کهنه، چرک
خسته شدم، خسته، مانده، سیر، بیزار، زده شده، باخستگی