220 مدخل
سرما، شبنم، شبنم منجمد، سرما ریزه، گچک، سرمازدن، سرمازده کردن
غبار خورشید
سرما خوردگی
برف یخبندان
یخ زده
سرما خوردن، یخ زدگی و باد کردگی زمین