spiteدیکشنری انگلیسی به فارسیببخشید، بغض، کینه، لج، بدخواهی، غرض، کینه ورزیدن، برسرلج اوردن، خشمگین کردن
spitesدیکشنری انگلیسی به فارسیspites، بغض، کینه، لج، بدخواهی، غرض، کینه ورزیدن، برسرلج اوردن، خشمگین کردن
gloatدیکشنری انگلیسی به فارسیگناه، نگاه از روی کینه و بغض، نگاه عاشقانه و حاکی از علاقه، خیره نگاه کردن، نگاه حسرت امیز کردن