impenitenceدیکشنری انگلیسی به فارسیبی تفاوتی، پشیمان نشدن از گناه، بی میلی نسبت بتوبه، توبه ناپذیری، سر سختی زیاد در گناهکاری
sprigدیکشنری انگلیسی به فارسیشاخه، ترکه، شاخه کوچک، میخ کوچک بی سر، جوانک، نو باوه، گلدوزی کردن، بشکل شاخ و برگ در اوردن