rocketsدیکشنری انگلیسی به فارسیموشک، راکت، پرتابه، فشفشه، موشک یا پرتابهفضا پیما، با سرعت از جای جستن، بطور عمودی از زمین بلند شدن
sheerدیکشنری انگلیسی به فارسیخالص، صرف، پارچه ظریف، کنار رفتن، برگشتن، انحراف حاصل کردن، کنار زدن، بکلی، بطور عمودی، یک راست، محض، مطلق، راست، پاک، حریری
plumbدیکشنری انگلیسی به فارسیولنتاین، ژرف پیما، شاقول عمودی، گلوله سربی، عمود بودن، با شاقول ازمودن، لوله کشی کردن، ژرف یابی کردن، عمق پیمودن، عمودیقرار دادن، شاقولی افتادن، با سرب مهر و مو