15 مدخل
demure, modest
بطاییان
دور می زند، باحیله پیش دستی کردن، گیر انداختن
دور زدن، باحیله پیش دستی کردن، گیر انداختن
دور رفت، باحیله پیش دستی کردن، گیر انداختن