10 مدخل
bargain, billy goat, steal
afford
poor
آلوپاتی ها، علاج بضد، معالجهء بیماری با اضداد ان
ضربان قلب، تکان دادن، زدن، جهند کردن، تپیدن، بضربان افتادن
ضربان دار، تکان دادن، زدن، جهند کردن، تپیدن، بضربان افتادن
با یکدیگر، با هم، با همدیگر، یکجا، بایکدیگر، بطور دسته جمعی، بضمیمه
به این ترتیب، بان، بدان، بضمیمیه آن، پیوسته به ان