معنی بشدهخد | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

بدخدمتی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

disservice

جست‌وجوی غلط تایپی

fanion

دیکشنری انگلیسی به فارسی

طرفدار

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

fanioned

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دوست داشتنی

fanon

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فنون

franion

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فرانسوی

faniente

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فیننته

Fanconi's anaemia

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کم خونی Fanconi

جست‌وجوی متن

commentate

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نظر بدهید، حاشیه نوشتن، تقریظ نوشتن

give it the deep six

دیکشنری انگلیسی به فارسی

آن شش عمیق را بدهد

disserving

دیکشنری انگلیسی به فارسی

محرمانه بودن، بدخدمت کردن، ازار رسانیدن

disserve

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حسادت کن، بدخدمت کردن، ازار رسانیدن

disserves

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مخالفت می کند، بدخدمت کردن، ازار رسانیدن